قدرت
اولی: پدر من با یک دست، هر اتومبیلی را که بخواهد می تواند نگه دارد؟
دومی: دروغ نگو! مگر ممکن است؟
اولی: آخه پدر من افسر اداره راهنمایی و رانندگی است.
مسابقه
اولی: چرا اسب تو توی مسابقه برنده نشد؟
دومی: چون اسب من خیلی
با ادب است، به اسب های دیگری می گوید: اول شما بفرمایید.
استدلال منطقی!
قاضی: مرد حسابی، چرا از دیوار مردم بالا می روی؟
دزد: خب برای اینکه درهای خانه هایشان بسته است!
خواب و خوراک!
اولی: دیشب خواب دیدم یک ظرف ماکارونی خورده ام.
دومی: برای همین است که بلوز دستبافت نصف شده است!
بیماری
یک نفر می رود مطب دکتر و می گوید: «آقای دکتر، مشکل من این است که کسی مرا تحویل نمی گیرد!»
دکتر می گوید: «مریض بعدی!»
در کلاس فیزیک
معلم از دانش آموز پرسید: جسم شفاف چه جسمی است؟
دانش آموز جواب داد: جسمی که نور از آن عبور کند.
معلم: دو تا مثال بزن!
دانش آموز: نردبان، غربال.
نظر یادتون نره! اگر این وبلاگ کمی کاستی دارد به ما یادآور شوید تا آن را برطرف کنیم.
مسأله کوچک
دو نفر از کارکنان راه آهن با هم صحبت می کردند.
اولی می گوید: «شنیدی پرویز را اخراج کردند.»
دومی: «آره، می گویند بی اجازه وارد اتاق رئیس شده بود.»
اولی: «ای بابا به خاطر مسأله به این کوچکی؟»
دومی: «آخر او با لوکوموتیو وارد اتاق رئیس شده بود!»
علت نمره صفر
پدر: بگو ببینم چرا تو همیشه نمره صفر می گیری؟
پسر: چون من ته کلاس می نشینم.
پدر: چه ربطی دارد؟
پسر: آخر شاگردهای کلاسمان زیادند، وقتی نوبت من می شود، دیگه نمره ای جز صفر نمی ماند!
بیست سؤالی
شرکت کننده: «تو جیب جا
می شود؟»
مجری: «بله، ولی اگر بگذاری توی جیب، جیبت ماستی می شود!»
اکثریت
از دیوانه ای پرسیدند: «چرا تو را به دیوانه خانه آورده اند؟»
دیوانه
پاسخ داد: «من فکر می کردم همه مردم دنیا دیوانه هستند و همه مردم دنیا هم
فکر می کردند من دیوانه ام. بالاخره اکثریت برنده شدند!»
اسب هنرمند
یه اسبه زنگ میزنه سیرک میگه با مدیر سیرک کار دارم . گوشی رو میدن به مدیر
سیرک اسبه بهش میگه آقا من کار میخوام مدیره میگه کار نیست اسبه همینطور اصرار
میکنه مدیر هم انکار تا آخرش مدیره میگه کشتیمون حالا چه کار بلدی؟
اسبه میگه احمق دارم باهات حرف میزنم!
به غضنفر میگن عجب مملکت خر تو خری داریم میگه آره بابا من 3 بار رفتم سربازی هیچکی نفهمید!
غضنفر آهنگ خالی گوش می کرده میزنه زیر گریه میگن چرا گریه می کنی؟ با بغض میگه آخه خوانندش لاله!
میخه میفته تو آب زنگ می زنه در میره!
غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!
غضنفر میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
غضنفر زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!
غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
به غضنفر می گن چرا قرصات رو سر وقت نمی خوری ؟
میگه : می خوام میکروبا رو غافل گیر کنم.
Statistics | Atom | RSS 2.0 | RSD | E-Mail | Advertise
Copyright © 2005-2011 AsanDownload™ Design: Mahdi Hosting : BlogFa
تمامی حقوق مطالب، تصاویر و طرح قالب برای آسان دانلود محفوظ است، نقل و استفاده از آنها در سایت ها و نشریات تنها با ذکر منبع مجاز میباشد