سیگار بلای خانمانسوز
برای کسانی که هرگز سیگار نکشیده اند. همیشه این سؤال مطرح است که چگونه سیگاریها ، دود بسیار بدبو و زننده ناشی از سوختن کاغذ و تنباکو را حریصانه وارد ریه های خود کرده و با کمال جسارت آن را به اطرافیان خود نیز هدیه می کنند، و حتی نسبت به سلامتی دوستان وخانواده خود نیز توجهی ندارند. بسیاری از سیگاریها از عوارض دخانیات آگاهی دارند و حتی اگر خود نیز به این موضوع باور قلبی نداشته باشند، نظر غیرسیگاریها را در مورد سیگار و عوارض آن می دانند. بسیار غیر محتمل است که در حال حاضر یک فرد سیگاری با این حجم تبلیغات بر علیه سیگار و با عوارض بیشماری که از مصرف سیگار در خود و اطرافیان دیده است ادعا کند که سیگار هیچ تأثیر منفی بر سلامتی ندارد. پس چگونه است که هر روزه شاهدیم که افراد بیشماری در اماکن عمومی ، محلهای کار ،پارکها ، پایانه ها و منازل خود با فراغ بال و بی توجه به اطرافیان سیگار می کشند، قلیان چاق می کنند و این دود مهلک را با لبخند به یکدیگر تعارف می کنند.
ناآگاهی و نداشتن باور قلبی به عوارض دخانیات ، خطر کردن ، خشم پنهان، عدم احترام به حقوق دیگران و خودخواهی ، تجاهل و بی خیالی ، بیماریهای روحی و افسردگی و .... دلایلی است که شاید بتواند عمل بعضی از سیگاریها را توجیه کند ولی برای بسیاری از افراد سیگاری خصوصاً آنهایی که به سن میانسالی پا گذاشته و سالیان زیادی است که مصرف کننده دخانیات هستند، این دلایل صدق نمی کند. شاید در ابتدای مصرف جزو یکی از این گروهها بوده اند، ولی گذر زمان این زمینه ها را از بین برده است.آنچه که باعث شده که این افراد علی رغم آگاهی از عوارض دخانیات و قبح اجتماعی سیگار به مصرف آن ادامه دهند، ایجاد وابستگی به دخانیات است . با این وجود وابستگی به دخانیات را نمی توان به تنهایی به یک عامل ساده شیمیایی چون نیکوتین نسبت داد. وابستگی به دخانیات خود امری پیچیده با دلایل متعدد است که با ابعاد شخصیتی افراد و گروههای اجتماعی اقتصادی آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد . سیگاری شدن یک فرد یک شبه شکل نگرفته است که بتوان با یک دارو و یا یک جلسه مشاوره او را درمان کرد.
کنترل دخانیات هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی نیاز به ایجاد تغییرات گسترده در سطح جامعه و در باورها و اعتقادات فردی و اجتماعی دارد. بسیار خوش بینانه است اگر ما انتظار داشته باشیم که با آموزش محض، و یا اعمال قانون و مقررات بدون ایجاد بستر مناسب ، مصرف دخانیات را کنترل کنیم. باید مسئولین و مردم به این باور دست یابند که مسئله کنترل دخانیات اولویت است و آنگاه از طریق ایجاد یک عزم ملی با همکاری تمامی سازمانهای دولتی و غیردولتی و مشارکت مردمی برنامه ای را برای مبارزه با این معضل بزرگ تدوین و اجرا کرد.
باید سیگاریهای ما باور کنند که اگر به مصرف سیگار ادامه دهند ، نیمی از آنها نهایتاً در اثر مصرف سیگار از بین خواهند .باید باور کنند که بیماریهای قلبی عروقی ، بیماریهای تنفسی و سرطان ریه عاقبت بسیاری از آنها خواهد بود و در صورت ادامه دادن به مصرف سیگار به طور متوسط حدود 5/7 سال از طول عمرخود خواهند کاست. باید باور کنند که مصرف سیگار همسر و فرزندان آنهارا در معرض بیماری و مرگ زودرس قرار می دهد و حتی جنین در شکم مادر را نیز از این قاعده مستثنی نیست.
خانواده ها باید بدانند که بیش از 90 درصد از اعتیادها در نوجوانان با مصرف دخانیات آغاز می شود و شروع مصرف سیگار جرأت بسیاری از جرائم را در جوانان ایجاد می کند. باید بدانند که بین سیگار و قلیان تفاوتی از نظر ایجاد وابستگی و عوارض وجود ندارد و مصرف قلیان در مکانهای تفریحی و پارکها حتی بصورت تفننی، نه تنها دیگران را در معرض آثار منفی دخانیات قرار می دهد بلکه به رواج این پدیده ناهنجار در میان نوجوانان و جوانان کمک می کند.
افراد غیرسیگاری باید بدانند که بسیاری از بیماریها و عوارض دخانیات در کسانی ایجاد می شود که خود سیگاری نبوده اند و تنها در معرض دود دخانیات قرار داشته اند. باید بدانند که بسیاری از عوارض دخانیات به میزان مصرف وابسته نیست و یکبار مواجهه نیز می تواند باعث بیماری شود.
تحقیقات نشان می دهد که میان مصرف سیگار و سواد ارتباط تنگاتنگی وجود دارد . نتیجه یک مطالعه که در سطح روستا صورت گرفته نشان داده میزان مصرف سیگار در افراد تحصیل کردها 12 درصد و در افراد بیسواد 60 درصد بوده است. سازمان بهداشت جهانی پیش بینی کرده است که مصرف دخانیات در آینده ای نه چندان دور تنها در افراد طبقات ضعیف و بیسواد جوامع درآید.در حال حاضر نیز در کشورهای توسعه یافته دخانیات رو ند کاهشی دارد درحالیکه در کشورهای درحال توسعه روزبه روز به آمار مصرف دخانیات اضافه می شود و بار این معضل بهداشتی بر دیگر مشکلات حل نشده این کشورها افزوده می شود. نشان داده شده که اکثر افراد سیگاری قبل از سن 25 سال سیگاری می شوند و آگاهی نوجوانان و جوانان از عوارض شروع مصرف دخانیات و ادامه آن می تواند نقش مهمی در کنترل دخانیات در جامعه داشته باشد زیرا تا 35 سالگی شیوع مصرف دخانیات روند افزایشی و از آن به بعد سیر نزولی دارد و توجه به جوانان و پیشضگیری در سطوح پایینتر منافع بیشتری را متوجه جوامع خواهد کرد.
100 میلیون مرگ تا به الان و 500 میلیون مرگ تا سال 2005 هشداری است به مسئولین و مردم که به شکل جدی تری در زمینه کنترل دخانیات فکر کنند و یا با این مسئله کنار بیایند که در سیاره ای زندگی کنند که بیش از 4600 ماده شیمیایی، 600 ماده سمی و 50 ماده سرطانزا توسط یک سوم ساکنین آن در تمامی نقاط به هوا منتشر می شود و هیچکس در هیچ کجا از عوارض این مواد مهلک در امان نیست.
هر روز عدّه زیادی از مردم، به اراده خود، اعتیادشان را ترک میکنند. البته این تصمیمگیری یک شبه اتفاق نمیافتد. موفقیت در ترک اعتیاد هنگامی صورت میگیرد که فرد تشخیص دهد که اعتیاد با یک چیز دارای ارزش برای او تداخل دارد و نیز به خود اعتماد پیدا کند که میتواند تغییر کند.
تغییر کردن، کاملاً طبیعی است. بدون شک، رفتار خود شما نیز در بسیاری از جنبههای زندگی با رفتار دوران نوجوانیتان متفاوت است. به همین ترتیب، از این به بعد نیز شما در طول زمان خواهید توانست بر مشکلات رفتاری خود غلبه کنید و برخی رفتارهای خاص خود رابهبود ببخشید. ما با وجودی که به تغییر یافتن اعتقاد داریم امّا بنا به دلایلی، اعتیاد را از این امر مستثنی میکنیم. ما معمولاً به اعتیاد به صورت پدیدهای که فرد را در بند یک الگوی رفتاری غیرقابل اجتناب قرار میدهد مینگریم. علم اعصاب نیز اعتیاد را به عنوان یک بیماری مغزی تقریباً ماندگار و همیشگی در نظر میگیرد. صرفنظر از این که چند سال پیش دوست شما آخرین جرعه مشروبش را نوشیده باشد، هنوز به عنوان یک فرد الکلی در نظر گرفته میشود. واژه معتاد بیانگر هویتی است که هیچگونه تغییری را نمیپذیرد. گویی فرض بر این است که فرد معتاد نمیتواند تغییر کند یا تغییر نخواهد کرد.
امّا این تفکر اشتباه درباره اعتیاد با واقعیت تطبیق ندارد. تعداد کسانی که بر اعتیادشان غلبه میکنند بیش از کسانی است که بر اعتیادشان باقی میمانند. و اکثر آنها نیز این کار را بدون برنامه درمانی خاصی انجام میدهند. ترک اعتیاد ممکن است به چندبار سعی نیاز داشته باشد و فرد ممکن است نتواند اعتیاد خود به سیگار، مشروب یا مواد مخدر را یکجا ترک کند امّا به تدریج و نهایتاً خواهد توانست خود را از وابستگی به آنها برهاند.
رها کردن این عادتها مستلزم تغییر شگرفی است امّا این تغییر لزومی ندارد که به نحو عجیب و غریبی صورت پذیرد. در زمینه ترک اعتیاد، درمان موفقیتآمیز، مسئولیت تغییر را بر عهده خود فرد میگذارد و میپذیرد که رویدادهای مثبت در قلمروهای دیگر میتواند آغاز بخش این تغییر باشد.
تجربه بازگشت سربازان آمریکایی از جنگ ویتنام را در نظر بگیرید. اعتیاد و مصرف هروئین در بین آنان به طور گستردهای رواج داشت. امّا در 90 درصد موارد، سربازان پس از رهایی از فشارهای مناطق جنگی، اعتیاد خود را کنار گذاشتند. این امر ثابت می کند که اعتیاد به مواد مخدر، فقط به این مربوط است که ما در کجای زندگی خود قرار داریم.
البته غلبه بر اعتیاد برای این افراد به سادگی بازگشت با هواپیما از آسیا به آمریکا نبوده است. اغلب سربازان به هنگام بازگشت، زندگی کاملاً متفاوتی را تجربه کردند. آنها اضطراب، ترس و دلتنگی صحنه جنگ را پشت سر گذاشته و به محیط خانهشان بازگشتند. روابط جدیدی شکل دادند و به یادگیری مهارتهای کاری پرداختند.
شاید باور نکنید امّا سیگار در صدر فهرست ترک اعتیاد از نظر دشواری قرار دارد. امّا اکثر سیگاریهای قبلی بدون هیچ کمکی (نوار یا آدامس نیکوتین، طبسوزنی، هیپنوتیزم و ... ) موفق به ترک سیگار شدهاند. اگر حرف مرا باور نمیکنید در گردهمایی اجتماعی بعدی خود، بپرسید چند نفر به اراده شخصی سیگار را ترک کردهاند. در واقع، تعداد معتادان به هروئین، کوکائین یا الکل که بدون درمان خاصی و صرفاً به اراده خود اعتیادشان راترک کردهاند حتی از کسانی که به همت خود سیگارشان را ترک کردهاند نیز بیشتر است.
آمار اعتیاد در جوامع مختلف متفاوت است. مثلاً در آمریکا سنین بین 18 تا 25 سال اوج دوران اعتیاد به مواد مخدر و الکل است. آمارهای سال 2002 نشان میدهد که 22 درصد آمریکائیهای بین 18 تا 25 سال وابستگی به مواد داشتهاند در حالی که تنها 3 درصد افراد بین 55 تا 59 سال معتاد بودهاند.
این دادهها نشان میدهد که اغلب مردم به اعتیاد خود غلبه کردهاند و اغلب آنها نیز بدون دوره درمانی خاصی به این مهم نائل آمدهاند.
البته منظور این نیست که درمان نمیتواند مفید باشد. امّا موفقترین درمانها، رویکردهای غیرحضوری است که فرد را به تغییر خود انگیخته وامیدارد. روانشناسان در دانشگاه نیومکزیکو به سرپرستی ویلیام میلر، بیمارانی که تحت درمان ترک اعتیاد به الکل قرار گرفته بودند را تحت مطالعه قرار دادند.
یافتههای آنها نشان داد که توصیههای خشک پزشکی تأثیر چندانی نداشتهاند. پزشک نتیجه آزمایش ریه را میبیند و به بیمار میگوید که باید خوردن الکل را کنار بگذاری. بسیاری از بیماران در این حالت دوباره به نوشیدن الکل روی آوردهاند.
به جای این رویکرد، پزشک باید مقدار الکل مصرفی توسط بیمار را بررسی کند و یک لیست کنترلی برای ارزیابی شدّت مشکل تهیه کند. سپس باید با توافق بیمار، هدفی را برای او در نظر گیرد(معمولاً کاهش مصرف به جای ترک کامل) همسر یا افراد خانواده نیز باید در این برنامهریزی درگیر شوند. سپس باید وقت ملاقاتهای بعدی تعیین گردد تا میزان پیشرفت کنترل شود. در ابتدا این ملاقاتها میتواند هر چند هفته یکبار صورت گیرد تا چنانچه سوال یا مشکلی برای بیمار وجود داشت مطرح و چارهجویی گردد.
رویکرد مؤثر بعدی، مصاحبه انگیزشی نام دارد. این روش، تصمیمگیری در مورد ترک اعتیاد یا کاهش مصرف و یافتن بهترین روش انجام این کار را بر دوش خود فرد میگذارد. در این روش، درمانگر سوالهای هدفمندی میپرسد که فرد را به واکنش فوری نسبت به اعتیادش به مصرف الکل برحسب ارزشها و هدفهای خود وا میدارد. هنگامی که بیمار مقاومت کند، درمانگر با او به بحث نمیپردازد بلکه در عوض سعی میکند علّت تردید او در مورد تغییر را بیابد و به او اجازه دهد که خودش به نتیجهگیری مطلوب برسد: «شما گفتید که دوست دارید روی رفتارتان کنترل داشته باشید و از طرف دیگر حس می کنید وقتی الکل مصرف میکنید غالباً تمرکزتان را تا حدّی از دست میدهید و رفتارهای غیرارادی بیشتری انجام میدهید. میتوانید این موضوع را برای من روشنتر کنید؟
گروه پژوهشی میلر در لیست درمانهای موثر برای الکلیسم، به چند نکته جالب برخورد. دستورالعملهای خودیاری از موفقیت بالایی برخوردار بودند. رویکرد «تقویت اجتماعی» که به ظرفیت فرد برای مواجهه با زندگی، خصوصاً روابط زناشوئی، روابط کاری، برنامهریزی اوقات فراغت و تشکیل گروههای اجتماعی میپردازد نیز موفقیت زیادی داشتند. تمرکز اصلی رویکردهای موفق در درمان الکلیسم بر ایجاد مهارتهای زندگی، مانند مقاومت در برابر مصرف مواد الکلی، فرونشاندن استرس (در محیط کار و روابط فردی) و توسعه مهارتهای ارتباطی است. این یافتهها با آنچه ما درباره تغییر در سایر زمینههای زندگی میدانیم مطابقت دارد: مردم هنگامی تغییر میکنند که واقعاً خواهان آن باشند و خود را به قدر کافی برای رودررویی با این چالش قوی حس کنند، نه هنگامی که تحقیر شوند یا مجبور گردند. رویکردی که به فرد اختیار میدهد و به تقویت مثبت او میپردازد بر رویکردی که به اراده و نفوذ خود فرد کمتر اهمیت میدهد ترجیح دارد.
اسامی عامیانه: GRASS ،HASH ،DOPE ،BLOW ،DRAW
شکل ظاهری: بصورت تکه های جامد، از رزین گیاه شاهدانه میباشد، قـهـوه ای و یــا مشکی است.
نحوه استعمال: بـصورت دود کردن با سیگار همراه با سیگار برگ و همراه با چپق و یا قلیان، پختن آن و مصرف بهمراه غذا، همراه به چای نیز دم میکنند.
اثرات آنی: ریلکس کننده، حواس شنوایی و بینایی (به خصوص رنگها) قویتر میگردنـد، اشتها آور است، فرد حراف و یا منزوی میگردد، واکنش به محرکها کند میشود، دقیقه ها طولانی شده زمانی دیر میگذرد، اجسام عادی عجیب بنظر میرسند.
خطرات کوتاه مدت: احسـاس سـردرگـمـی، اضــطراب، هراس، بد گـمـانـی، تـوانـایـی یادگیری کاهش می یابد، هماهنگی حرکات مختل میشود.
خطرات دراز مدت: پارانوئید، اسکیزوفرنی، جنون، روانپریشی، افسردگی و اضطــراب، استعمال آن همراه با سیگار سبب آسیب جدی به ریه ها میگردد.
کانابیس (حشیش یا ماری جوانا)
کانابیس (حشیش یا ماری جوانا) از ???? سال پیش هم برای مقاصد تفریحی و هم برای مقاصد طبی مورد استفاده بود.این ماده که منشاء آن را چین یا آشور دانسته اند، قرن ها برای بیماری هایی مانند روماتیسم، جراحات و بیماری هایی مربوط به مواد زاید بدن به کار می رفته است.
در کشورهای غربی پس از دوره ای از رواج مصرف آن در دهه های ?? و اوایل ?? که آن را به یکی از نمودهای اعتراض اجتماعی جوانان بدل کرد، طی دو دهه گذشته مصرف آن به شدت افزایش یافته است، به طوری که در بعضی از کشورها مصرف آن حتی از سیگار هم بیشتر شده است. در عین حال اختلاف نظرهای عمده ای حتی بین پژوهشگران در مورد میزان اثرات مضر آن و اثرات مفید آن در درمان بعضی از بیماری ها و نحوه مواجهه با مصرف آن در سطح جامعه بروز کرده است.
فرآورده های کانابیس
کانابیس از گونه مونث گیاه شاهدانه ?کانابیس ساتیوا? به دست می آید.ماده اصلی روانگردان آن امگا _ ? _ تتراهیدروکانابینول (THC) است. محتوای THC در سرشاخه های گلدار گیاه در بالاترین حد است و به ترتیب در برگ ها، برگ های تحتانی، ساقه و دانه های گیاه کاهش می یابد.
فرآورد ه هایی که از این گیاه به دست می آید، شامل ماری جوانا (با محتوای THC ?/? تا ? درصد) که از سرشاخه های گلدار و برگ های خشک شده گیاه به دست می آید، حشیش (با محتوای THC ? تا ?? درصد) که از رزین خشک شده و گل های فشرده شده گیاه تهیه می شود و روغن حشیش که حاوی ? تا ?? درصد THC است.
کانابیس به صورت سیگارت یا با قلیان کشیده می شود و گاهی آن را با توتون مخلوط می کنند. افرادی که حشیش یا ماری جوانا می کشند، معمولاً پک های عمیق می زنند و نفس خود را نگه می دارند تا جذب آن را به حداکثر برسانند. ماری جوانا یا حشیش ممکن است خورده شوند.
تاثیرات حاد مصرف کانابیس
مصرف کانابیس باعث سرخوشی و آرامش، تغییرات ادراکی، تحریف درک زمان تشدید تجربیات حسی معمول مانند خوردن، تماشای فیلم و شنیدن موسیقی می شود. حشیش هنگام مصرف در محافل جمعی ممکن است باعث خنده و پرحرفی مسری شود.مصرف زیاد این ماده و نشیگی حاصل از آن باعث اختلال در توجه و حافظه کوتاه مدت، مهارت های حرکتی، زمان واکنش و فعالیت های مستلزم مهارت می شود.شایع ترین عارضه زودرس مصرف کانابیس در افرادی که بار اول از آن استفاده می کنند حمله اضطراب و وحشت زدگی است که یکی از دلایل رایج ادامه ندادن مصرف آن است.
این حالت همچنین در افرادی که مداوماً کانابیس مصرف کنند، هنگام مصرف بیش از حد معمول آن، دیده می شود.بعد از کشیدن حشیش در عرض چند دقیقه ضربان قلب ? تا ?? درصد افزایش می یابد، فشار خون در حال نشسته افزایش و با ایستادن کاهش می یابد.
این اثرات در یک فرد سالم عارضه چندانی ایجاد نمی کند و نسبت به آنها تحمل به وجود می آید. مسمومیت حاد کانابیس احتمال بسیار کمی دارد و تا به حال موردی از مسمومیت از آن در انسان گزارش نشده است.کانابیس بر حسب میزان مصرف باعث اختلال در کارکرد شناختی و رفتاری می شود که بالقوه می تواند باعث اختلال در رانندگی وسایل نقلیه یا کار با سایر ماشین ها که مستلزم مهارت است شود. یک پیامد احتمالی وخیم مصرف کانابیس در صورتی که در حد نشیگی استفاده شده باشد می تواند تصادفات رانندگی باشد.
گرچه در شبیه سازهای آزمایشگاهی اثر مصرف تفریحی کانابیس به مهارت های رانندگی معادل غلظت های ?/??درصد تا ?/? درصد الکل در خون بوده است، بررسی اثرات کانابیس در شرایط واقعی جاده ها اثرات خفیف آن است، شاید به علت آنکه مصرف کنندگان کانابیس بیشتر از مصرف کنندگان الکل به اختلال مهارت های خود آگاهی دارند و از رانندگی پرهیز می کنند.نتایج بررسی های همه گیر شناسی در مورد نقش حشیش در حوادث رانندگی در جاده ها دوپهلو بوده است و به نظر می رسد که در این موارد نقش کانابیس تنها افزایش اثرات الکل است.
اثرات درازمدت مصرف کانابیس
- دستگاه ایمنی: گرچه بررسی ها در حیوانات آزمایشگاهی نشان دهنده مهار اجزای مختلف دستگاه ایمنی به وسیله کانابیس است، در حال حاضر هیچ شاهد قطعی وجود ندارد که مواد شبه کانابیس کارکرد ایمنی انسان را مختل کنند.
- دستگاه تنفس: دود کردن طولانی مدت و به مقدار زیاد کانابیس باعث افزایش علایم تنفسی در مبتلایان به برونشیت مزمن مانند سرفه کردن، تولید خلط وخس خس سینه می شود و با کاهش کارکرد ریوی همراهی دارد.کشیدن طولانی مدت حشیش یا ماری جوانا ممکن است باعث افزایش خطر ابتلا به سرطان های دستگاه تنفس شود و میزان اثر آن در این رابطه دست کم در حد کشیدن سیگار معمولی است.
- دستگاه تولید مثلی: گرچه تجویز مزمن THC به حیوانات آزمایشگاهی باعث بعضی اختلالات تولید مثلی در آن ها شد، اثرات مشابه در انسان مشاهده نشده است.تنها مورد ثابت شده کاهش وزن جنین در مادرانی است که در طول بارداری به کشیدن حشیش ادامه داده اند.
اثرات رفتاری: نتایج مطالعات در مورد میزان رابطه بین مصرف زیاد کانابیس در نوجوانی و اختلال تحصیلی در دوران تحصیلی و دوران کاری متعارض بوده است.
- اثرات شناختی: مصرف طولانی مدت و به مقدار زیاد کانابیس باعث ایجاد نقصان شدید و شدیداً ناتوان کننده حافظه، توجه و کارکرد شناختی مانند آنچه در الکل دیده می شود نمی شود، اما ممکن است اختلال خفیفی در توجه و حافظه به وجود آید که پس از قطع مصرف کانابیس احتمالاً برگشت پذیر است.
- وابستگی به کانابیس: در افرادی که به طور مزمن مقدار زیادی کانابیس مصرف می کنند و به رغم عواقب ناگوار شخصی به مصرف آن ادامه می دهند وابستگی به کانابیس به وجود می آید. معمولاً از هر ده نفری که به مصرف کانابیس مبادرت می کنند، تنها یک نفر در حین ? تا ? سال بیشترین میزان مصرف به آن وابسته می شود.خطر این وابستگی کمتر از خطر وابستگی به نیکوتین (?? درصد) و مواد افیونی (?? درصد) و در حد مشابه الکل (?? درصد) است.
بعضی از گروه های اجتماعی بیشتر در معرض خطر ابتلا به عوارض زودرس یا دیررس مصرف حشیش یا ماری جوانا هستند، از جمله نوجوانانی که سابقه مشکلات تحصیلی دارند، مصرف حشیش را خیلی زود در سال های ابتدایی زندگی شروع می کنند، در معرض خطر مصرف سایر موادمخدر یا محرک هستند و یا به حشیش وابسته می شوند.
زنانی که حین بارداری به مصرف حشیش ادامه می دهند ممکن است در معرض خطر بالای به دنیا آمدن نوزادان کم وزن باشند و بالاخره در افراد دچار بیماری های ریوی مانند آسم و برونشیت یا بیماری های روانی مثل اسکیزوفرنی یا وابستگی به الکل و سایر موادمخدر مصرف حشیش ممکن است بیماری اصلی فرد را تشدید کند.
آیا مصرف حشیش زمینه ساز اعتیاد به سایر مواد مخدر قوی تر است؟
همه بررسی هایی که در آمریکا انجام شده است نشان دهنده توالی مصرف ابتدایی ماری جوانا و سپس روی آوردن به داروی غیرقانونی ?قوی تر? مانند مواد محرک (آمفتامین ها) و مواد افیونی بوده است. اما پژوهشگران در تفسیر این توالی اختلاف نظر دارند.
فرضیه کمتر قانع کننده این است که مصرف کانابیس مستقیماً باعث افزایش مصرف سایر موادمخدر یا محرک می شود. اما دو فرضیه دیگر که بیشتر حمایت متخصصان را جلب کرده است، یکی این است که نوجوانان ناسازگاری که به مصرف حشیش روی می آورند، در عین حال مستعد مصرف سایر موادمخدر هم هستند؛ دوم آنکه مصرف حشیش باعث تعامل اجتماعی آنها و همسالان مصرف کننده موادمخدر و دسترسی بیشتر به فروشندگان این مواد می شود، بنابراین احتمال بیشتری دارد که به سایر مواد مخدر هم آلوده شوند.
مصارف طبی کانابیس
کانابینویید های صناعی در حال حاضر به صورت قرص خوراکی نابیلون (nabilone) در انگلیس و دانابینول (danabinol) در ایالات متحده به عنوان داروی ضداستفراغ قوی برای بیماران مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی هستند مورد استفاده است.
با توجه به اثرات افزاینده اشتهای مواد شبه کانابیسی از آنها در درمان بیماران مبتلا به بی اشتهایی، تهوع و استفراغ ناشی از ایدز، مصرف مواد افیونی و داروهای ضدویروسی نیز استفاده می شود.اثرات ضد درد و شل کننده عضلانی کانابیس، امکان استفاده از آن را در درمان دردهای مزمن چه به تنهایی و چه همراه سایر دارو ها فراهم می آ ورد، هر چند در این مورد تحقیقات زیادی تا به حال انجام نشده است.
استفاده از مواد شبه کانابیسی در مدل های حیوانی بیماری MS اسکلروز متعدد) نشان دهنده کاهش لرزش و گرفتگی عضلانی بوده است. همچنین گزارش های موردی زیادی در مورد اثرات مفید کانابیس در برطرف کردن عوارض MS وجود دارد. در حال حاضر تحقیقات در مورد اثبات اثرات مفید کانابیس در درمان MS ادامه دارد.پژوهش ها در دو دهه گذشته دو نوع گیرنده کانابینوییدی را در بدن مشخص کرده است.
گیرنده های CB? که در دستگاه اعصاب مرکزی (عقده های پایه ای، مخچه، قشر مخ، هیپوکامپ و طناب نخاعی) و نیز در بافت های محیطی مانند رحم و قلب وجود دارند و گیرنده های CB? که در بافت های محیطی، در طحال و ماکروفاژها قرار دارند و نقشی در تنظیم فعالیت لنفوسیت ها به عهده دارند این گیرنده ها دارای لیگاندهای درون زا نیز هستند. امید بر این است که در آینده با ساخت داروهایی که به طور اختصاصی بر این گیرنده ها اثر کنند، بتوان اثرات درمانی ناشی از کانابیس را بدون عوارض جانبی احتمالی به دست آورد.
اختلاف نظر ها در مورد نحوه برخورد با حشیش و ماری جوانا
گسترش بی سابقه مصرف کانابیس در کشورهای غربی و نیز ادعاها در مورد کم ضرر بودن یا حتی منافع آن باعث تقاضا های فراوان برای قانونی کردن مصرف آن شده است، همچنان که مثلاً مصرف سیگار و الکل در این کشورها قانونی است سیاست کشورهای غربی در این باره متفاوت بوده است، در حالی که در کشوری مانند هلند مصرف کانابیس در کافه هایی خاص آزاد و قانونی است، در بعضی مکان ها در ایالات متحده مصرف آن غیرقانونی است.
موافقان قانونی شدن مصرف کانابیس بر چند نکته تاکید می کنند؛ یکی اینکه هزینه های زیادی برای کنترل مصرف آن باید صرف کرد بدون اینکه تاثیری در جلوگیری از گسترش استفاده از آن داشته باشد. نکته دیگر این است که اعمال مجازات های قانونی در مورد مصرف کنندگانی که از پیش ممکن است دچار محرومیت های اجتماعی باشند، را در معرض بدتر شدن وضعیت شغلی یا تحصیلی قرار می دهد.
از طرف دیگر منع مصرف آن باعث روی آوردن افراد به قاچاقچیان می شود که ممکن است آنها را به سایر موادمخدر خطرناک تر آلوده کنند و بالاخره اینکه آنها به نتایج بررسی هایی استناد می کنند که آزاد شدن مصرف کانابیس در هلند یا ?? ایالت آ مریکا باعث افزایش رواج مصرف آن نشده است.
در مقابل مخالفان آزادسازی مصرف کانابیس از یک طرف به خطرات مربوط به سلامتی و امکان وابستگی به آن و عدم اثبات اثرات مفید را مطرح می کنند و نیز منافع قانونی شدن آن را مانند سیگار و الکل رد می کنند.
به گفته آنها سیگار و الکل به رغم قانونی بودن سالانه باعث مرگ افراد بسیار می شوند و این خطر نیز وجود دارد که شرکت های تولید کننده سیگار که در کشورهای غربی با خطر از دست دادن بازارهای خود و نیز دعواهای قضایی متعدد برای جبران خسارات وارده بر سلامت افراد روبه رو هستند، با سوءاستفاده از بازار جدید ایجاد شده، به ترویج مصرف حشیش و ماری جوانا بپردازند در عین آنکه از نظر آنها کنترل کردن بازار قانونی کانابیس نیز غیرممکن است
مثلث برمودا محلی است وهمانگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شدهاند.بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شدهاند، بدون اینکه حتی یک جسد
یا قطعه پارهای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده، به جا مانده باشد.
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعاً یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. رأس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز میشود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد مییابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو، به طول جغرافیایی 40 درجه به سمت غرب کشیده میشود و دوباره به برمودا باز میگردد.
این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است، در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز و باور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شدهاند. اغلب این حوادث از سال 1945 به بعد روی داده است ،و در طول 26 سال اخیر بیش از 1000 نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماها و کشتیهای ناپدید شده باقی مانده باشد .وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد.
این محل فتنهانگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای مأموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند.آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسهها دیده نشد. هیچ حادثهای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند.
منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال ترددند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت میکنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولاً هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد. ثانیاً در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.
مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدأ و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعاً قطع شدهاند. دقیقاً مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت میآید ... ما نمیتوانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد
Statistics | Atom | RSS 2.0 | RSD | E-Mail | Advertise
Copyright © 2005-2011 AsanDownload™ Design: Mahdi Hosting : BlogFa
تمامی حقوق مطالب، تصاویر و طرح قالب برای آسان دانلود محفوظ است، نقل و استفاده از آنها در سایت ها و نشریات تنها با ذکر منبع مجاز میباشد